امروز به این نتیجه رسیدم که سوگوارى براى از دست رفته ها بس است. زمان زیادیست که منتظرم. منتظر امدن راهى که به روشنایى ختم شود. گشتم نبود، نگرد نیست. هدف هایم را مشخص کردم و مطابق انها برنامه ریزى میکنم. هرچند کوچک. هرچند بى ارزش. دیگر براى از دست دادن تو، تو یا تو غمگین نیستم. البته که من شیفته ى تویى بودم که در ذهنم از تو ساخته بودم. اه که چقدر ذهنم براى خلق تو زیبا و مهربان است. گردبادى که روى صورتت داشتى الهام بخش همه ى کارهایم هست. چرا که زیباترین چیزى بود که در زندگى ام دیده ام. اما دیگر نمیتوانم. باید بایستم و از نو بسازم. دوست داشتنت بسیار سخت بود. و دوست داشتنم بسیار ازاردهنده. حالا دیگر برایم عودهایى مانده اند که بوى تو را میدهند. و سیگارى که طعم لب هایت را یاداور میکند.

ادامه میدهم و بهتر میشوم. چرا که درد از دست دادن تو دربرابر زخم هایى که دارم ناچیز است و این مرا امیدوار میکند.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Shannon سفر روح هوملی | سامانه هوشمند خدمات املاک معرفی بهترین برندهای لوازم آرایشی و بهداشتی آموزش برش و دوخت شلوار راسته مردانه و زنانه، Lindsey Debbie