ادم ایده ال گرایى هستم. ترجیح میدهم همه جا بهترین باشم. البته گشاد هم هستم و این دو قطب مخالف همیشه مرا زجر میدهند. همیشه قبل از امتحان هایم استرس بیش از حد باعث میشود تا درس نخوانم و بخوابم. این بار ولى همه چیز فرق داشت. ترس از دوباره پاس نشدن این درس به شدت گیرى روحم را اذیت میکرد. دیگر خسته شده بودم از اینهمه غلبه ى گشادى بر ایده ال گرایى. دوست داشتم به دوران اوجم برگردم. همان روزهایى که براى خودم یادداشت هاى کوچک رنگ مینوشتم و خودم را تشویق میکردم. معمولا پرچم ایتالیا و امریکا را هم میکشیدم. اخر احساس میکنم رفتن و فرار کردن از این شرایط تنها راه نجات زندگیم هست. به هرحال امتحانم را دادم و خوب هم دادم:) احساس سبکى داشتم و خودم را سرزنش میکردم. اصولا در سرزنش کردن خودم مهارت خاصى دارم. مثلا خیلى راحت میتوانم خودم را بخاطر خراب کردن یکى از اسکچ هایم تا یک ماه سرزنش کنم.

اصلا نمیدانم دارم درباره ى چه حرف میزنم و اخرسر میخواهم به چه نتیجه ى خوبى برسم و ان را براى شما تحمیل کنم! فقط دوست داشتم بنویسم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

... «اتاق گوشواره» Jodie آسمان کبود Carlyle " دورهمی+ " لوله کشی آب توسط تاسیساتی.com شاید این جمعه بیاید ! شاید ! Brittany