غم در دلم خانه کرده. نشسته پاهایش را روى هم انداخته و به زندگى نکبت بارم میخندد. دوست داشته شدن همیشه خوب است اما دوست نداشته شدن چیزى بود که همیشه مرا انتخاب میکرد. بیایید واقع بین باشیم شاید اتقدرها که خودمان را در اینه میبینیم زیبا نیستیم. شاید هیچ چیز جذابى در ما وجود ندارد. شاید ادم هایى مثل ما به دنیا امده اند که دیگران دوست داشته شوند.
در دوراهى سختى مانده ام. انتخاب بین ماندن و رفتن همیشه دشوار بود. من ادم ماندنم. ادم پس زده شدنم. ادم محبت کردن به کسانى که اندکى دوستم ندارند. و میدانید چه چیز از همه سخت تر است؟ اینکه تو فقط یک انتخاب از روى اجبار تنها نماندن باشى.
درباره این سایت