امروز روزى است که بیست و یک ساله میشوم. دلگیر و امبدوارم. از اینکه هیچ کسى یادش نیست تولدم هست مرا از زندگى ناامید میکند. چرا که مگر میشود بیست و یک سال زندگى کرده باشى و هنوز هیچ دوستى نداشته باشى که روز تولدت را به یاد بیاورد؟ البته که خانواده ام یادشان بود. اما من کسى را فراتر از خانواده میخواستم. امید میگوید که به دنیاى بزرگسالان خوش امدى و من هم سال پیش این احساس را داشتم. راست میگوید. روز تولدش را بخاطر دارم. 

به هرحال دیگر سعى میکنم برایم مهم نباشد. کارهایم را انجام میدهم و از دمنوش زنجفیلم لذت میبرم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کمپ ترک اعتیاد فضاسازان امین Tiffany فروشگاه تلویزیون جغرافیای دبیرستان ماهدشت مرکز مشاوره زیبایی پوست و مو رونیا اتوبار باربری تهران 02144303214 دنیای آی تی باکس دانلود